ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺎﻱ ﺣﻔﻈﻲ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ، ﻋﻮﺿﺶ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺎﻱ ﻣﺤﺴﺒﺎﺗﻲ ﻛﻼ ﺭﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !
روز اول مهر تنها کار مفیدی که انجام میشد نیمکت بندی بچه ها بود …
کوچولوها نیمکتای اول
درازا نیمکتای آخر
روز دوم باز هرکی هرجا دلش میخواس مینشست …
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ﻭ ﭼﺮﺏ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻟﯽ ﻭﺍﺱ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺩﺭﺳﺖ نکردن
غضنفر میخواد به دختره تیکه بندازه میگه در قلب منی هرگز
غضنفر میره پارتی فرداش دوستش میگه دیشب خوش گذشت؟ میگه اره خیلی باحال بود من را هم خیلی تحویل گرفتن اسم یه گل هم روم گذاشته بودن هی می گفتن اسگل باید برقصه اسگل باید برقصه
قاضی: «چرا دستت را در جیب این آقا کردی؟» متهم: «جناب قاضی! خیال کردم جیب خودم است.» قاضی: «پس چرا پولهایش را برداشتی؟» متهم: «یعنی میفرمایید اختیار جیب خودم را هم ندارم
سه تا آبادانی داشتن برای هم خالی میبستند. اولی میگه: من مثل حضرت علی هستم. با یه دست در خیبرو از جا میکنم. دومی میگه: این که چیزی نیست. من مثل حضرت عباسم. با یه ضربه شمشیر 100 نفر رو میکشم. سومی چیزی نمیگه و زل می زنه به دریا و ساکت میشینه. دوستاش میگن: کا... چرا چیزی نمیگی؟ میگه: تا حالا دیدی خدا حرف بزنه؟
غضنفر زنگ می زنه رادیو می گه الو آقا اونجا رادیو است؟ مجری می گه بله بفرمایید. می پرسه آقا الان صدای من داره پخش می شه؟ مجری می گه بله بفرمایید. می پرسه: یعنی الان صدای من توی نونایی هم داره پخش می شه؟ مجری عصبانی می شه میگه آره دیگه حرفتو بزن. غضنفر می گه الو اکبر نون نخر مامانت خریده